زنان و حق آزادی پوشش بعد از انقلاب
بازگشت به صفحه حق و حقوق خود را بشناسید
مقدمه
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و سرکار آمدن حکومت مذهبی به رهبری خمینی، بسیاری از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و حقوقی دچار دگرگونیهای شدند که در این تحقیق در خصوص ساختارهای حقوقی آن مطالعه میشود.
اولین قشری که در حکومت ایدئولوژیک مذهبی از طرف حاکمیت هدف قرار گرفتند زنان بودند. این به معنای تغییر برای برابری مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر یا میثاقین یا کنوانسیون رفع همه ابعاد تبعیض علیه زنان مصوب مجمع عمومی سازمان ملل نبوده است بلکه در راستای فاصله گرفتن از استانداردهای تعریف شده بین المللی در خصوص تساوی حقوق زن و مرد و رفع تبعیض جنسیتی صورت گرفت. حتی قوانین داخلی که در زمان پادشاهی پهلوی نیم سویی به طرف تساوی حقوق میرفت نیز آن را برنتابید. نمونه بارز آن الغای قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۴ بوده که در آن در خصوص حق طلاق، چند همسری و موارد این چنینی درصدد رفع تبعیض جنسیتی بوده است. خمینی تنها یک ماه پس از قدرت گرفتن در اسفند ۱۳۵۷ در یک سخنرانی مسئله پوشش و حجاب را برای زنان مطرح و هر چند قانونی در این مورد وجود نداشت به صورت یک امر حکومتی عملا به مرحله اجرا درآورد .
این اتفاق یک روز مانده به روز جهانی زن اتفاق افتاد و تظاهرات متداول روز زن تبدیل به یک تظاهرات ضد حجاب اجباری شد و اولین حرکت اعتراضی علیه حکومت خمینی تنها به فاصله یک ماه از آغاز حکومتاش توسط زنان از هر قشری اعم از کارمند، دانشجو، دانش آموز و... از تهران شروع شد. گزارشهایی مبنی بر پیوستن شهرهای سنندج و اصفهان و کرمانشاه و اهواز به این حرکت اعتراضی صورت گرفت.
زنان توانستند با این حرکت موجودیت و جایگاه خود را به رخ حکومت اسلامی مردسالار بکشند. حکومت عملا با این حرکت زنان عقب نشینی کرد و آیت الله طالقانی و محلاتی و دادستان وقت تهران نیز با اعلام موضع عنوان کردند که اجباری در مسئله حجاب وجود ندارد. هر چند تلویحا تشویق به رعایت حجاب به معنای سرکردن روسری و پوشیدن لباس آستین بلند کردند.
تا اینکه در آن موقع گروهی تحت عنوان حقوقدانان زن ایران طی بیانیهای مسئله حجاب را منتفی و تمام شده اعلام نمودند.
اما خمینی چنین نظری نداشته و در سال ۱۳۵۹ در یک سخنرانی از دولت بنی صدر خواست که مانع ورود زنان بدون حجاب به ادارات شود و این چنین نیز شد. هر چند مقاومتهایی صورت گرفت ولی دادگاههای مبارزه با منکرات و نیروهای کمیته اسلامی شروع به برخورد با زنان بدون حجاب اجباری کردند تا اینکه در سال ۱۳۶۹ در قانون مجازات اسلامی در ماده ۱۰۲ مجازات ۷۴ ضربه شلاق برای عدم رعایت حجاب شرعی تصویب شد و از آن تاریخ مسئله بدون حجاب اجباری به صورت قانونی تبدیل به جرم گردید و با زنان برخوردهای تندی در این خصوص صورت گرفت.
وضعیت خاص ایران از جمله جنگ ایران و عراق عملا امکان تشکیل تظاهرات سازماندهی شده علیه این قانون را نداد. با این وصف، حکومت در بحث حجاب با مشکل جدی مواجه بود چرا که خیلی از زنان اعتقاد درونی به این امر نداشتند و یک تیپ اداری و یک تیپ غیر اداری به خود گرفتند. چون که اولین اقدامات از درون ادارات و مدارس و دانشگاهها شروع شد.
حکومت در گشت منکرات کمیته انقلاب اسلامی و گشتهای جندالله ژاندارمری و گشتهای ثارالله سپاه پاسداران و بسیج و بعدا در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در قالب نیروی انتظامی و نهایتا در سال ۱۳۵۷ طرح مبارزه با بدحجابی از سوی وزارت کشور اجرا شد و در ادامه گشتهای ارشاد را راه اندازی کردند. هر چند پیرو اعتراضات جامعه مدنی و حقوقدانان، وزارت کشور اعلام نمود که وظیفه گشت ارشاد صرفا تذکر حجاب بود ولی در عمل اقدام به بازداشت زنان به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری مینمودند.
مسئله حجاب در طول ۴۴ سال اخیر همیشه به عنوان یک اهرم انتخاباتی نیز به شمار میآمد. علی الخصوص در ۲۵ سال اخیر در انتخابات ریاست جمهوری جزو مسائل چالش برانگیز کاندیداها بود و با روی کار آمدن دولت خاتمی برخی فعالیتها از جمله مخالفت رسمی دولت با برخورد قضایی و حقوقی با مسئله حجاب اجباری صورت گرفت ولی همچنان بخشی از حاکمیت بقای خویش را در این امر میدید تا اینکه مسئله حجاب به یکی از اصول اساسی و خط قرمز جمهوری اسلامی مبدل شد. دلیل این امر مقاومت و بی اعتنایی بخش بزرگی از زنان به این موضوع بود. حکومت در سال ۱۳۸۴ در شورای انقلاب فرهنگی، قانون گسترش فرهنگ حجاب و عفاف را تصویب و ابلاغ کرد. قانونی که با فاصله گرفتن از برخوردهای قضایی سعی در انجام کارهای فرهنگی و اجرایی در کنار هم داشت. این طرح حکومت نیز به دلیل عدم انطباق با خواست زنان و عدم توجه به حقوق آنها و بیاعتنایی به آن از طرف مردم هیچ موفقیتی کسب نکرد.
مقاومت زنان و جامعه در مقابل این طرحها همیشه حکومت را وادار به عقب نشینی کرده و به نوعی باعث بیثمر ماندن این طرحها شده است. حکومت هر از گاهی با ایجاد چنین طرحهایی سعی در انحراف افکار عمومی از مسائل دیگر کشور را داشته و به نوعی اجرای این طرحها را نه به دلیل مسائل دینی و شرعی بلکه برای فرافکنی مشکلات عدیده دیگر اجرا کرده است و این موضوع با گذر زمان ثابت شده است. همچنین زنان به حدی از آگاهی رسیدهاند که چنین طرحهایی را غیر فعال کنند. در دهه اخیر با ایجاد کمپین یک میلیون امضا یا چهارشنبههای سفید و همچنین کمپینهای مختلف از وضعیت تاثیر پذیر به حالت تاثیر گذار متحول شدهاند و جامعه مردان نیز در کنار زنان ایستاده است.
نگاهی اجمالی بر تاریخچه حجاب اجباری و پیامدهای آن
حجاب، یکی از مفاهیم کلیدی در فرهنگ و فقه اسلامی، به نوعی پوشش اشاره دارد که زنان مسلمان در حضور مردان نامحرم استفاده میکنند. این پوشش به گونهای طراحی شده است که برجستگیهای بدن زنان قابل تشخیص نباشد و تنها قسمتهایی چون چهره و دستها تا مچ دیده شوند. اساساً، حجاب بیانگر این است که لباس زنان نباید جذابیت جنسی آنها را به نمایش بگذارد. جالب این است که در مورد جزئیات این لباس، مانند مدل و رنگ، دستورالعملهای دقیقی از سوی اسلام ارائه نشده است.
تحولات پس از انقلاب ۱۳۵۷
انقلاب ۱۳۵۷ و پیروزی اسلامگرایان، تغییرات اساسی در وضعیت زنان ایران به وجود آورد. پوشش موی سر زنان و در ادامه حجاب به یک عنصر هویتی جدید برای زنان تبدیل شد. حکومت جمهوری اسلامی با استفاده از ابزارهای مدرن حکومتداری به دنبال ایجاد نمادی بود تا نشان دهد جامعه ایدهآل اسلامی آنها چگونه است. زن مسلمان بهعنوان نماد این جامعه جدید معرفی شد.
ابتدا پوشاندن موی سر در ادارات دولتی برای زنان اجباری شد و سپس سختگیریها بر پوشش آنها در جامعه افزایش یافت. حکومت، زنان سکولار را از عرصههای سیاسی و بوروکراسی حذف کرد، در حالی که زنان باورمند به حجاب فرصتهای بیشتری برای دستیابی به پستها و مقامها یافتند.
تحولات معاصر و نقش زنان در جامعه
در دهههای اخیر با پیشرفت تکنولوژی و گسترش رسانهها، فعالیتهای زنان سکولار در ایران افزایش یافت. آنها از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی، در کمپینهایی مانند «آزادیهای یواشکی» و «چهارشنبههای سفید» فعال شدند و تصاویر بدون حجاب اجباری خود را منتشر کردند تا به این وسیله با قوانین حکومت مبارزه کنند.
حکومت ایران نیز در پاسخ به این چالشها با کمک زنان و مردان طرفدار حجاب اجباری، کمپینهای جدیدی را آغاز کرد. در تریبونهای مختلف مانند نماز جمعه، صدا و سیما، مساجد و غیره تلاش شد تا قشر طرفدار حکومت و عمدتا مذهبی جامعه علیه مطالبهگران حق آزادی انتخاب پوشش تحریک شوند.
تبدیل حجاب به تهدید اجتماعی و سیاسی
حجاب در ایران از یک مسئله صرف دینی و فقهی به یک چالش اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است. دولتهای مختلف هر یک به نحوی تلاش کردهاند تا پوشش مطلوب حکومت را تعریف کنند. این تلاشها منجر به چاپ کتب شبه علمی متعدد با رویکردهای مختلف شده است، اما این غنای علمی تصنعی نیز نتوانست به پیشرفت کمی و کیفی حجاب کمک کند.
با وجود تلاشهای فراوان مسئولان، حجاب بهعنوان نماد شریعت حکومت اسلامی در ایران در سیاستگذاریها و برنامهریزیها دچار چالش شده است.
تبدیل حجاب اجباری به مسئله امنیتی
در ایران با تصمیم نهادهای سیاسی، امنیتی و پلیس برای مقابله با زنان بدون حجاب اجباری و واکنشهای مردم به تحمیل حجاب اجباری، این موضوع به تدریج به یک مسئله امنیتی تبدیل شد. این موضوع توجه عمومی رسانهها، دانشجویان، اندیشمندان و روشنفکران دینی و دانشگاهی را به خود جلب کرد. اقدام ویدا موحد در سال ۱۳۹۶، که به عنوان «دختر خیابان انقلاب» شناخته میشود، نقطه عطفی در اعتراضات به تحمیل حجاب اجباری بود. وی با آویزان کردن روسری خود به چوب در تقاطع خیابان وصال شیرازی و انقلاب، نمادی از اعتراض شد. دستگیری وی و سایر زنان اعتراضکننده، گستره اعتراضات به تحمیل حجاب اجباری و نافرمانی مدنی را افزایش داد.
پرونده مهسا امینی و تشدید اعتراضات
در سال ۱۴۰۱، واقعه مهسا (ژینا) امینی به بحرانی امنیتی تبدیل شد. مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله اهل سقز، در تهران به دلیل نداشتن حجاب مطلوب حکومت توسط گشت ارشاد بازداشت و در بازداشتگاه علیرغم انکار جمهوری اسلامی در نتیجه شکنجه و ضرب و شتم عوامل پلیس گشت ارشاد به کما رفت و درگذشت. این واقعه خشم عمومی را برانگیخت و واکنشهای گستردهای در سطوح ملی و بینالمللی به دنبال داشت.
حجاب و تحولات اجتماعی و سیاسی اخیر
در چند سال گذشته، مسئله حجاب اجباری به همراه دیگر موضوعات اجتماعی و سیاسی به یکی از مباحث مهم و قابل توجه بین حکومت و جامعه تبدیل شده است. با توجه به بروز وقایع خاص به ویژه خیزش زن، زندگی، آزادی در شهریور ۱۴۰۱، این موضوع به یک معضل امنیتی در کشور بدل شده است.
قانون حجاب اجباری در ایران
«قانون حجاب» در ابتدا پیشنهادی از سوی روح الله خمینی در اسفند ۱۳۵۷ بود. کمتر از دو سال بعد، یعنی از تیرماه ۱۳۵۹، ورود زنان اصطلاحا بیحجاب به ادارههای دولتی ممنوع شد و حجاب اجباری به تدریج و از ابتدای دهه شصت به شکل قانونی و همگانی در ایران به مرحله اجرا درآمد.
در اسفند ۱۳۵۷، خمینی در جمع طلاب قم اعلام کرد که زنان باید با حجاب اسلامی در جامعه حاضر شوند. در همان ماه، زنان در تهران به دنبال این اعلامیه، تظاهرات گستردهای علیه حجاب اجباری برپا کردند. روزنامه کیهان در آن زمان از تجمع ۱۵ هزار نفری زنان در دانشکده فنی دانشگاه تهران خبر داد.
در ۱۹ اسفند همان سال، زنان در تهران تجمع اعتراضآمیزی علیه حجاب اجباری برگزار کردند که به درگیری با عناصر تندرو موافق حجاب اجباری کشیده شد. شعار مشهور «نه روسری، نه تو سری» در این تجمعها به گوش میرسید.
حجاب به عنوان یک چالش امنیتی
مسائلی که در بخشهای قبل به آن اشاره شد، نشان میدهد که حجاب در ایران فراتر از یک مسئله دینی و فقهی به یک چالش اجتماعی و سیاسی- امنیتی تبدیل شده است. دولتهای مختلف به نوعی تلاش کردهاند تا پوشش مطلوب حکومت را به عنوان پوشش عرفی معرفی کنند. با این حال، علیرغم صرف بودجههای هنگفت در قالب فعالیتهای فرهنگی با رویکردهای مختلف، هیچ کدام از آن تلاشها نتوانسته است به نهادینه شدن حجاب مطلوب حکومت در میان اکثریت زنان به ویژه نسل جوان منجر شود.
با توجه به این پیشرفتها و تحولات مشخص است که حجاب به یک موضوع مهم در جامعه ایران تبدیل شده و تأثیرات گستردهای بر سیاست، امنیت و جامعه داشته است.
واکنشها و تحولات اجتماعی و سیاسی پیرامون حجاب
در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷، محمود طالقانی در مصاحبهای در روزنامه کیهان بیان کرد که حجاب اسلامی نماد شخصیت و وقار است و هیچ اجباری در مورد آن وجود ندارد. وی تأکید کرد که نظر روح الله خمینی به مصلحت زنان است و حجاب به معنای چادر خاص نیست. در همین راستا، وی خواستار آن شد که زنان با لباس ساده و با وقار در جامعه حاضر شوند.
در ۱۷ اسفند ماه، گروهی از زنان در دانشگاه تهران در اعتراض به حجاب اجباری تحصن کردند و راهپیمایی مخالفین حجاب که قرار بود از دانشگاه تهران به سمت میدان آزادی برگزار شود، لغو گردید. در تبریز نیز اعتراضات مشابهی صورت گرفت.
در ۲۳ اسفند، سازمان مجاهدین خلق اعلام کرد که حجاب باید به عنوان یک نهاد انقلابی اسلامی باشد که به خاطر رعایت و حفظ سلامت اخلاقی جامعه است اما تحمیل جبری آن بر زنان نامعقول و نامقبول است.
در ۲۸ اسفند ۱۳۵۷، گردهمایی زنان طرفدار حجاب اجباری در تهران برگزار شد که به منظور دفاع از حجاب اسلامی و تأیید تلاشهای حکومت اسلامی بود.
تا تابستان ۱۳۵۹، موضع رسمی دیگری درباره مسئله حجاب از جانب روح الله خمینی مطرح نشد. اما در تیرماه همان سال، وی در سخنرانی تندی از رییس جمهور وقت خواست تا ادارههای دولتی را اسلامی کند و ورود زنان بیحجاب به ادارههای دولتی ممنوع شد. در نهایت، مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۲ قانون مجازات اسلامی را تصویب کرد که بر اساس آن، عدم رعایت حجاب در معابر عمومی با ۷۲ ضربه شلاق مجازات همراه بود.
این تحولات نشان میدهد که حجاب از یک مسئله دینی و فرهنگی به یک چالش اجتماعی و سیاسی عمیق در جامعه ایران تبدیل شده است.
نقش نهادهای اجتماعی و تغییر فرهنگی
نهادهای اجتماعی در جوامع معمولاً برای پاسخگویی به نیازهای شهروندان تشکیل میشوند. با این حال در مواردی که حاکمیت سیاسی از طریق نهادهایی مانند گشت ارشاد به سرکوب مطلوبیتهای شهروندان اقدام میکند، تغییرات فرهنگی حاصل نمیشود. تغییر فرهنگی باید از نظام فکری فرد و خانواده آغاز شود.
این تحلیل نشان میدهد که نافرمانی مدنی زنان در خصوص حجاب اجباری در ایران نه تنها ناشی از مخالفت با یک قانون خاص است، بلکه نشاندهندهی یک مقاومت فرهنگی گستردهتر و عمیقتر در برابر تحمیل الگوهای پوششی از بالا است. این مقاومت همچنین بیانگر تلاش برای حفظ استقلال فردی و ارزشهای فردی در برابر فشارهای اجتماعی و سیاسی است.
جرمانگاری حجاب و نافرمانی مدنی
علیرغم برخوردهای توام با خشونت گشت ارشاد، واکنشهای خشونت پرهیز جامعه را به دنبال داشته است. جرمانگاری حجاب به عنوان یک مسئله فرهنگی و ورود پلیس به مقوله تخلفات اخلاقی، از سویی اقتدار اجتماعی پلیس را کاهش میدهد و در نقطه مقابل به نافرمانیهای مدنی منجر میشود. در سالهای اخیر به ویژه در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ شاهد شکلگیری یک جنبش نافرمانی مدنی گسترده در میان زنان و دختران بودیم؛ زنانی که آگاهانه و با آگاهی از مجازاتهای موجود به هنجارشکنی و نادیده گرفتن قانون حجاب اجباری پرداختند. این اعتراضات که اغلب در فضای عمومی رخ دادهاند نه تنها به نشانه مخالفت با قانونی تبعیضآمیز و ظالمانه بلکه با قصد مخالفت با ایدئولوژی و ساختار تمامیت خواه جمهوری اسلامی بوده که حتی در جزئیترین وخصوصیترین مسائل مردم مانند انتخاب نوع پوشش دخالت میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
موضوع حجاب اجباری در ایران، امروزه نه تنها به عنوان یک نشانه دینی بلکه به عنوان یک مسئله حقوقی و سیاسی مهم در جهان شناخته میشود.
مبارزه و مقابله با حجاب اجباری در ایران امروز به مسئلهی روزمره جوانان تبدیل شده است که دیگر مبتنی بر دلایل اجتماعی، فرهنگی و دینی نیست بلکه موضوعی امنیتی و سیاسی است. الزام قانونی حجاب اجباری برای همه شهروندان وجود دارد، اما بدیهی است که میزان اثربخشی و پذیرش این قانون از سوی جامعه نزدیک به صفر است. قانون نمیتواند صرفاً بر مبنای الزام از سوی حکومت باشد بلکه باید با انعطاف و مطابق با عرف جامعه و رضایت حداقلی شهروندان باشد تا مورد قبول و احترام قرار گیرد.