ضرب و شتم نفس حاجی شریف، دختر ۱۴ ساله

بازگشت به صفحه تحلیل حوادث و راهکارها

جزئیات رویداد

فیلم واضح است، دو دختر نوجوان پشت جعبه برق ایستاده‌اند. چهار زن و دو مرد گشت ارشاد از ون پیاده می‌شوند. درحالیکه مامورهای زن مشغول ضرب و شتم آنها هستند، ماموران مرد از صحنه فیلمبرداری می‌کنند. مریم عباسی مادر یکی از این دختران نوجوان ۱۴ ساله است. او می‌گوید زمان دستگیری، سر دخترش به جعبه برق برخورد کرده و مامورها در داخل ون به ضرب و شتم دخترش ادامه داده‌اند. او وقتی به پلیس امنیت اخلاقی مراجعه می‌کند، دخترش را در وضعیت بدی می‌بیند: «دخترم را با صورتی زخمی، لب‌های ورم کرده، گردن کبود، لباس پاره پاره و صدایی که در نمی‌آمد دیدم. چشماش از هم باز نمی‌شد اینقدر گریه کرده بود.»

خانم عباسی می‌گوید: «در حضور وکیل به من گفتند از مامورین شکایت نکنید در غیر این صورت پای اطلاعات و امنیت در پرونده باز و برای شما گران تمام می‌شود.» اما او خواستار این است که «این موضوع به عنوان یک شتابدهنده در پیگیری قضایی متخلفین عمل کند.»

تحلیل روان‌شناختی- جامعه‌شناسی

تجربیات جامعه ما با توجه به زندگی در یک فضای اجتماعی و سیاسی سرکوبگر و سلطه‌گر مجموعه‌ای از مفاهیم نهادینه شده‌ی رفتارهای پر از خشونت است. مفاهیم و قالب‌بندی‌هایی که به صورت آموزش و پرورش در ساختاری مستبدانه آن را کسب کرده‌ایم.

ولی در این دو دهه اخیر به دلیل وجود تکنولوژی، شاهد تصاویر، عکس، فیلم و صحنه‌هایی هستیم که به صورت واضح و فراتر از مفاهیم پرورش یافته خشونت‌گرا بوده است.

نام گشت ارشاد چندین سال است که به پشتوانه مفاهیم سنتی و الگوهای کهنه، نه در برابر زن بلکه در برابر خانواده و جامعه ایستاده است تا از پیشروی زن برای رسیدن به نیازهای فردی و اجتماعی خود جلوگیری و زیست اجتماعی را کنترل و نیازهای روانی و اصلی را سرکوب کند.

گشت ارشاد بخش بزرگی از زنجیره خشونت سیستماتیک است که سالهاست پیوند زن و حیات او را مختل کرده است.

امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که گشت ارشاد و طرح‌هایی که به واسطه چنین اهدافی شکل می‌گیرند مجموعه‌ای از سرکوب و خشونت سیستماتیک تمام عیار است که تمام تلاشش سرکوب خانواده پیشرو است.

در این زنجیره تفاوتی وجود ندارد که قالب خانواده در هر گروه سنی-جنسی و اجتماعی باشد فقط اگر در جهت مخالف الگوها و ارزش ها گامی بردارد به شدت سرکوب و تحت خشونت قرار می‌گیرد.

پیامدهای روانشناختی

بیایید تصور کنیم برای یک دورهمی و یا یک مهمانی دوستانه و حتی یک کافه رفتن ساده می‌خواهیم برنامه‌ریزی کنیم.

  • از لحظه تصمیم‌گیری به چه می‌اندیشید؟
  • اینکه چه مدل لباس و یا رنگی بپوشید؟
  • اینکه چه مکان و یا فضایی را انتخاب کنید؟
  • اینکه از چه وسیله نقلیه‌ای استفاده کنید تا کمتر در معرض خطر گشت ارشاد قرار بگیرید؟
  • آیا این افکار، حتی به صورت جزئی ذهن شما را مشغول می‌کند؟

اگر پاسخ شما به این سوالات «بله» است باید بدانید که دچار آسیب و یا زخم روانی اولیه و یا ثانویه شده‌اید و به این معناست که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم با گشت ارشاد روبرو و مجموعه‌ای از تجربیات ناخوشایندی را کسب کرده‌اید که سرتا سر ناامنی بوده است.

اینکه حق تصمیم گیری شما، حق انتخاب شما و یا حق مالکیت بر بدن تان کنترل می‌شود.

اگر به صورت مستقیم با این چالش روبرو شده‌اید یعنی موجب شده که یک آسیب روانی را مستقیم متحمل شوید ولی حتی اگر در گروه زنان قرار دارید و به صورت مستقیم با گشت ارشاد روبرو نشده‌اید و فقط با شنیدن تجربیات هم گروهان خود دچار استرس و ترس شده‌اید بدانید می‌توانید در مجموعه آسیب دیده‌گان جانبی قرار بگیرید. یا حتی می‌توانیم از گشت ارشاد به عنوان یک رویداد پر استرسی یاد کنیم که موجب ترومای جمعی شده است. به ویژه بعد از رخدادهای وحشتناک جنبش زن زندگی آزادی که چندین زن جان خود را از دست دادند.

در ادامه باز گشت ارشاد با طرح‌های پر خشونت‌تر از گذشته در همین مدت اخیر تجربیاتی وحشتناک‌تر و منزجر کننده‌تر از قبل برای زنان شکل داد.

دختری ۱۴ ساله از نسلی با نام زد (Z) که یکی از پرآسیب‌ترین تجربیات زندگی‌اش را از سر گذراند. دخترانی که از نسل پیشین خود بسیار متفاوت‌تر هستند. ویژگی های این گروه پای استقلال فردی و اجتماعی ایستادن است نه تحت سلطه بودن؛

  • شرایط ایجاد ظرفیت روانی جدید را دارند،
  • توانایی بالایی را در تغییر سبک‌های هویتی نشان دادند،
  • مقاومت برای حق انتخاب را یاد گرفتند و
  • به جنگ الگوهای سنتی رفتند.

مجموعه این ویژگی‌ها موجب شد که به گروه مخالفان جمهوری اسلامی تبدیل شوند.

ولی آیا آسیب‌های روانی دختری را که با صورتی زخمی، لب‌های ورم کرده، گردن کبود، لباس پاره پاره و صدایی که در نمی‌آمد و چشمانی که از هم باز نمی‌شد به دلیل گریه‌های زیاد (به گفته مادرش) می‌توان نادیده گرفت؟

یا همان مادری که در چند دهه گذشته، خود به شدت تحت انواع خشونت‌ها و سرکوب‌های مشابه بوده تا امروز آگاهانه پای نیازها و استقلال دخترش بایستد.

واقعیت آن است که زخم‌های روانی به شدت می‌توانند سیستم شناختی(پردازش افکار) و سیستم عاطفی (اختلال در چرخه احساسات) و حتی سیستم اجتماعی و فیزیکی ما را تحت تاثیر قرار دهد و با به وجود آمدن احساساسات عمیقی از ترس، درماندگی و سرگردانی که در ما ایجاد می‌کند، توانایی فردی و اجتماعی را برای مقابله با شرایط تحت تأثیر قرار دهد و گاهی این اثرات می‌تواند ما را برای مدت طولانی درگیر کند.

آیا این یک خشونت بین نسلی نیست که تبدیل به خشونتی سیستماتیک شده است تا خرد جامعه و قدرت بینش اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد؟

حکومتی که حجاب را آن‌چنان با سنت، مذهب، فرهنگ و ابعاد قانونی خود در آمیخت تا بتواند قالب بندی‌های درونی و بیرونی مفهوم زن را کنترل کند. اما امروزه به دلیل ترس از حذف و نابودی و ترس از فروپاشی، خشونت خود را با طرح‌هایی متفاوت از نام گشت ارشاد گسترش دهد.

راهکارهای روانشناختی

قابل درک است که چنین موقعیت‌های شدید استرس‌زا باعث ایجاد ترس، درماندگی، یا وحشت می‌شود ولی تصویر کنید که زنان زیادی در گروه اجتماعی خود دارید که درگیر چنین احساسات ناخوشایندی هستند ولی به این باور رسیده‌اند که برای محافظت از خود واقعی باید ایستادگی کنند.

به این نکته هم توجه کنید که شما در یک زنجیره خشونتی قرار دارید که می‌تواند در طولانی مدت، شما را به فرسودگی روانی برساند.

به همین دلیل توصیه می‌کنیم که:

  1. یک نظام و گروه حمایتی برای خود ایجاد کنید (می‌تواند یک یا دو نفر از دوستان‌تان باشد)
  2. تلاش کنید افراد امن خود مخصوصا خانواده خود را در این گروه همراه خود کنید.
  3. از توجه به احساسات و افکار ناخوشایند هراس نداشته باشید و در مورد آن با افراد گروه خود گفتگو کنید.
  4. تلاش کنید هیجانات خود را در شکل‌های خلاقانه مثل موسیقی، شعر، نوشتن، نقاشی و یا هر توانایی که دارید مطرح کنید.
  5. تلاش کنید با افزایش آگاهی فردی و اجتماعی خود و اطرافیان‌تان، بار روانی کمتری را متحمل شوید.
  6. به هیچ عنوان احساس شرم و گناه نکنید از اینکه برای نیازهای فردی و اجتماعی خود تلاش می‌کنید.
  7. باور داشته باشید که انسان‌های پویا، توانایی کسب استانداردهای روانی بالاتری را دارند.
صبا آلاله، روان‌ تحلیل‌گر مسائل سیاسی و اجتماعی

تحلیل حقوقی

رفتار این مامورین زن در برخورد با کودک ۱۴ ساله و ضرب و شتم او کاملا غیرقانونی بوده و طبق بند ت ماده یک و بند ژ ماده ۳ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹ عملی مخاطره‌آمیز و آسیب زننده به نوجوان محسوب و ورود فوری مقام قضایی و تعقیب متهمین را الزامی می‌کند.

از طرفی کلیه جرایم اعم از مشهود و غیر مشهود، افراد زیر ۱۸ سال مستقیما در دادگاه اطفال رسیدگی می‌شود و اگر نوجوانی هم مرتکب جرم شده باشد پلیس در این مورد هیچ صلاحیتی در بازداشت کردن یا انجام تحقیق و غیره ندارد و باید مستقیما شخص رو تحویل دادگاه نماید.

همچنین با توجه به مصاحبه مادر این نوجوان ۱۴ ساله، قاضی درخواست کرده که طرفین شکایت به همدیگر رضایت دهند تا پرونده مختومه شود. این اقدام قاضی دادگاه نیز مغایر با ماده ۳۱ قانون حمایت از اطفال و نوجوان است. زیرا اساسا جرایم مربوط به اطفال در صورتیکه بزه دیده زیر ۱۸ سال باشد غیرقابل گذشت هستند و حتی با رضایت والدین، قاضی نمی‌تواند قرار موقوفی تعقیب صادر کند.

بند ب ماده ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و همچنین ماده ۳۱ قانون آیین دادرسی کیفری پلیس ویژه اطفال و نوجوانان را پیش‌بینی کرده است که امور مربوط به افراد زیر ۱۸ سال توسط این پلیس باید صورت گیرد. در حالیکه علیرغم گذشتن بیش از ده سال از تصویب این قانون تاکنون نیروی انتظامی اقدامی عملی برای تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان نکرده است.

مادر و دختر چهارده ساله به درستی علیه مامورین زن طرح شکایت کردند. هرچند جرایم علیه اطفال اصولا نیازمند شاکی خصوصی هم نبوده و به محض اطلاع، دادگاه باید متهمین را مورد تعقیب قضایی قرار دهد.

قاسم بُعدی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر